
(به روز رساني: ممنوعيت سفر ترامپ توسط دادگاه عالي در تصميمگيري چند جانبه در ماه ژوئن سال ۲۰۱۱ توسط دادگاه عالي تاييد شد. در اين مورد مطالعه كنيد. - به افغانستان برگرديد! تروريست! تو به اينجا تعلق نداري! اين كلمات پس از ۱۱ سپتامبر به طرز غم انگيزي براي بسياري از آمريكاييها آشنا شدند. اما در حالي كه يكبار به عنوان صفتهاي نژادي شنيده شد, اين روزها, چنين احساساتي از مرز رسمي بازتاب پيدا كرد. يك سري چالشهاي قانوني در كنار اعتراضات گسترده و مداوم در سراسر كشور دنبال شد. (اين پرونده از آن زمان از طريق پروندههاي مختلف راه يافت و در نهايت اين هفته به دادگاه عالي خواهد رفت. اما در حالي كه سياست به عنوان يك معيار امنيت مرزي به چالش كشيده شدهاست - از آنجا كه بسياري از هشت كشور هدف آن عمدتاً مسلمان هستند و به عنوان تهديدات تروريستي شناخته ميشوند - درگيري اساسي آن مويد نوعي متفاوت از تروريسم است: كودكان با طعنه نژادي از همكلاسيهاي خود مواجه ميشوند, صاحبان تجارت مسلمان با آزار و اذيت و آزار و اذيت عمومي وحشيانه روبرو هستند و مساجد در ميان ساير حوادث خطرناك هستند. ابراز انزجار عميق, طرفداران هشدار ميدهند, بي شرمانه تر و حتي بههنجار شده از زماني كه ترامپ جريان خصومت نژادي را از غريبهها, همسايگان, و حتي مقامات رسمي شده در گزارش كايرآندروس پشت سر گذاشتهاست, بيسابقه شدهاست, كه تقريباً شامل حملات ضد اسلامي ضد اسلامي به طور گسترده است كه حدود ۱۲ / ۴ درصد در سال ۲۰۱۰ افزايشيافته است. سخنان التهابي ترامپ به موازات نفرت ضد مسلمان است كه در حال حاضر در ميان دو كشور قرمز و آبي گسترشيافته است, اغلب از جدايي جغرافيايي سنتي و چپ چپ, از كاليفرنيا (حوادث سوگيري روال نگر) به تگزاس (درست زير سايه). با اين حال اين حملات ممكن است به عوامل th وابسته باشند.
با توجه به تنشهاي نژادي ايجاد شده توسط چرخه اخبار روزانه، در ارتباط با وابستگي حزبي به حزبي يا جمعيتي كمتر است. اين ممكن است متوسط باشد - حجاب كردن او توسط قلدر مدرسه، يا بياعتبار كردن توسط همسالان در رسانههاي اجتماعي ميتواند زماني باشد كه ويترين يك رستوران محلي يك رستوران محلي با چربي بيكن آغشته به چربي خوك در يك شوخي عجيب و غريب لكهدار شود. ديگر حملات تصادفي "تصادفي" به فشارهاي سيستمي بيشتر سايه مياندازند: داشتن يك شغل خردهفروشي براي امتناع از حذف روسري تان در طبقه كارگر، يك خانواده پس از رزرو بليط با "اشتباه" كه سعي در مواجهه با جوانان مسلمان - آمريكايي دارد، محروم كردن كودكان از يك موسسه طراحي شدهاست كه براي محافظت و شمول اجتماعي طراحي شدهاند. اين مشكل حتي شامل تعصبي است كه مستقيما از سوي مربيان ميآيد: در يك مورد در كاليفرنيا، يك معلم انگليسي از مقالات "فاكسنيوز" استفاده كرد كه پيش از اين كه مدرسه طبق دستور يك والد محلي دخالت كند، تئوريهاي توطئه عليه مسلمانان آمريكا را به عنوان متون درسي به مدت چهار سال منتشر كرد. اين خانواده با حمايت جامعه از CAIR بيشمار ديگر كه فاقد آن نوع حمايت قانوني بودند حمايت ميشد، يا كودكان آنها ممكن است بيش از آن شرمنده باشند كه مبارزات خود را در كشورهاي قرمز و آبي گزارش دهند، كه اغلب با ناديده گرفتن احساسات جغرافيايي سنتي و چپ و راست، اين احساسات را ناديده ميگيرند. اما اين دولت او بود كه نظم خود را با پوششي از وضعيت عادي پوشيده بود، كه همراه با demagoguery، نفرت خود را در چشمانداز سياست سياسي ما، كه تعداد خيرهكنندهاي از حوادث ضد مسلمان مستقيما در دولت دخيل بودهاست، به شكل بدرفتاري با نيروهاي انتظامي و مقامات مرزي در بر گرفتهاست. به طور كلي، گزارشهاي CAIR حاكي از آن است كه " آژانسهاي دولتي فدرال ۳۵ درصد از تمامي حوادث تعصب ضد اسلامي ثبت كردهاند."
از جمله گشت گمرك و مرزي و اف بي آي (به ترتيب ۳۴۸ و ۲۷۰ حادثه). با اين حال، عدم شفافيت پيرامون اجراي قانون مهاجرت ميتواند آن را نزديك به غير ممكن سازد تا تمايز آشكار از پروتكلهاي امنيتي منطقي را تشخيص دهد. حتي در موارد مستند از تاخيرات غيرقابل توضيح در درخواستهاي ويزا و درخواست پناهندگي، دولت ممكن است به دنبال توجيه موانع اختياري در زمينه امنيت با عملا عدم پاسخگويي باشد، و حتي ساكنان طولانيمدت آمريكا - با توسل اندك به لايههاي بيپايان انسداد هدفمند و نوار قرمز در the مهاجرت، شايد تصوير starkest از تاثير فرهنگي اين ممنوعيت شامل مرزهاي بينالمللي نميشود، بلكه يكي از آزاديهاي اساسي كشور است: حركت. CAIR ها بيشترين موارد جانبداري را مستند ميكنند - ۲۰ درصد از كل - "در يك ايستگاه هوايي، اتوبوس، يا قطار"، چه با امنيت مرزي و هم براي طرفداران هر روزه، ممنوع كردن مسلمانان به عنوان راه مبارزات انتخاباتي براي مقامات رسمي و طرفداران هر روزه، به عنوان شهروندان درجهدوم محسوب ميشود. اين سياست به عنوان يك تدبير سياسي، بدون هيچ گونه تبعيض بالقوه خارجي ترامپ را در خانه و خارج از كشور با ارائه اسلام به عنوان يك تهديد اساسي خارجي، سازگار با هنجارهاي فرهنگي نشان ميدهد - يعني اين كه اسطوره يك احساس majority.That سفيد يكدست، جوي خشن را ميراند كه حقوق مدني و آزادي مذهبي را تنزل ميدهد. اين لايحه سو ظنها را بياساس ميسازد كه مسجد محلي يك سنگر مخفي جهادگرايي در جهادگرايي است، كه هر مسلماني كه
يكي از نويسندگان برجسته در روزنامه نيشن , يك سردبير برجسته در روزنامه ملي , يك سردبير برجسته در
منبع